پرورش هوش و روانشناسي كودكپرورش هوش و روانشناسي كودك، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

سایت تخصصی پرورش هوش و روانشناسی کودک نوانديشان اهواز

وابستگی

1392/2/17 12:54
4,133 بازدید
اشتراک گذاری

راجع به وابستگی چه میدانید؟
وابستگی را ترجیح میدهید یا استقلال؟

فرق وابستگی را با عشق میدانید؟

همبستگی چیست؟

انسان در طول عمر خود از 8 مرحله میتواند عبور کند

راجع به وابستگی چه میدانید؟
وابستگی را ترجیح میدهید یا استقلال؟

فرق وابستگی را با عشق میدانید؟

همبستگی چیست؟

انسان در طول عمر خود از 8 مرحله میتواند عبور کند

1-مرحله همزیستی(اوائل تولد)

کودک انسانی‌ وقتی‌ که به این دنیا میاد با مادر یکیست امروز میدونیم که حتا تا سه چهار ماه اول تفاوت رو بین دست خودش و اسباب بازی‌ یا دست مادر نمی بینه. توانایی این تشخیص و تفکیک را ندارد بنابراین کودک انسانی‌ در مرحله اول با مادر و با جهان یکیست.این همان آرزو ییست که بیشتر ما داریم که به کسی‌ این چنین یکی‌ و در امیزیم که تفاوت و تفکیکی نداشته باشیم و راز اون همه عشقهای بدون حد و مرز شاید از همین جا میاد.

2-مرحله چسبندگی(حدود 1 سالگی)

کودک انسانی‌ در یک سالگی به کسی‌ که از او مراقبت می‌کنه که معمولان مادر هست یا هرکس دیگه چسبیده و دوخته شده به همین جهت است که بزرگترین خطر بین هفت تا شانزده ماهگی یا مطمئن تر شش تا هجده ماهگی اضطراب جدایی یا separation anxiety است. کودک انسانی‌ در حدود دوازده ماهگی با مسئله ای روبروست که هرگز نمیتونه مادر را در مقابل خود و به نوعی در کنار خود نداشته باشه و کودکی که سالم هست به مرحله ای میرسه که به مادر چسبیده و با مادر دوخته شده.

3-مرحله اعتیاد((حدود 3 سالگی)

حدود سه سالگی کودک انسانی‌ به مرحله ای میرسه که شاید اسمش رو بشه اعتیاد یا Addiction گذشت به این معنا که معتاد مادر یا عزیزان دیگر است و مفهوم اعتیاد این هست که همه چیز رو زیر پا می‌گذارد تا آنچه را که می‌خواهد به دست بیاورد و وقتی‌ که از او راضی‌ شد و ارضا شد برای مدتی‌ او را رها می‌کند و دو مرتبه وقت نیاز خودش رو در اون شرایط قدیم و گذشته قرار میده و اون چیزی رو که بهش معتاده می‌خواد که این رو شما در اعتیاد به مواد مخدر می‌بینید کودک سه ساله ممکنه با دوستش برای سه ساعت بازی‌ کنه و اصلا فراموش کنه مادری داره اما روزی که به مادر احتیاج داره در به در به دنبال او میگرده و حتا اگر دو ثانیه مادر رو در جایی که می‌خواد یا انتظار داره نبینه سخت آزرده و ناراحت و نگران می‌شه.

4-مرحله عادت(حدود 5 سالگی)

حدود پنج سالگی کودک به مرحلهٔ Habit یا عادت میرسه. به این معنا که دوست داره می‌خواد و ترجیح میده که با عزیزانش باشه. همه کاری می‌کنه که اون رو داشته باشه اما عادت با اعتیاد متفاوت است در عادت انسان تحمل نداشتنش یا نبودنش رو تا حدودی داره و احتمالا میتونه عادت خودش رو عوض کنه. اما با اعتیاد دیگر نمی‌توان چنین کرد.

5-مرحله وابستگی(حدود 8 سالگی)

وابستگی به دو دلیل اصلی‌ به وجود میاد. یکی‌ اینکه کودک انسانی‌ متوجه میشه که موجود نیاز مندیست و اجتیاجاتی داره و خودش از عهده براوردن این احتیاجات بر نمیادو دوم حضور و وجود هوشی که به عقل تبدیل شده است و به او میگه که باید بیندیشه و تدبیری بیاندازه.در چنین شرایطی هست که کودک مجبور می‌شه و به این نتیجه میرسه که باید به خاطر رفع احتیاجات و نیازهاش به عزیزانش بچسبه و از اونها جدا نشه . از محبت و عشق و دوستی‌ خبری نیست. من محتاجم. من بدون او می‌میرم . من بدون او از پا در میام و بیخود نیست که بین هشت تا یازده سالگی بزرگترین اضطراب یا حتی وحشت کودکان مرگ پدر و مادر هست که اون رو به صورتهای مختلف مطرح می‌کنن و پدر و مادر وظیفشون این هست که فرزندشون رو در این زمینه به آرامشی برسونن.

بنابر این ملاحظه می‌کنید که در مرحله پنجم که ما در تاریخ متوقف شدیم مرحلهٔ وابستگی ست که انسان داره و این وابستگی تاکید و تکرار می‌کنم که مرتبط به احتیاجات فیزیکی‌ و روانی‌ من است. من تو یا او را می‌خوام به خاطراینکه تو یا او توان این را دارید که نیازهای فیزیکی‌ و روانی من را براورده کنید و همین و فقط همین

6-مرحله جدایی و رهایی(حدود 12 سالگی)

به این معنا که کودک باید بین هشت تا دوازده سالگی از پدر و مادر اینجا و اونجا جدا بشه تا به یک نتیجه در دوازده سالگی برسه و اون این هست که من بدون پدر و مادرم هم زنده ام و هم خوب و خوش و اگر در خانه عمه و خاله شب بخوابه که پدر و مادر حضور ندران کودک به این نتیجه میرسه که اگر پدر و مادر من نباشن من نابود نمیشم . یک چنین توانی‌ برای رهایی و جدایی برای کودک انسانی‌ ضروری است در غیر این صورت همچنان گرفتار باقی میمونه. تا اونجایی که وقتی مادر بند ناف فیزیکی رو در زمانیکه کودک هیچ توانی نداشت با بیرحمی برید حال میبایست توان اینو پیدا کنه که بند ناف روانی‌ خودشو از فرزندش قطع کنه لذا پدر و مادر باید جرأت این را پیدا کنند که ‌در دوازده سالگی بند ناف روانی‌ فرزندشون رو ببرند و به او اجازه بدهند که از نظر روانی‌ موجودی آزاد و مستقل باشه تا بتونه مراحل بعدی را انجام بده. متاسفانه چنین دورانی برای بسیاری از مردم مساله ساز و مشکل هست و برخی‌ از ما اصلا اون رو دوست نداریم و نمی‌خوایم.

واقعیت مساله این است که پدر و مادر باید فرزند خودشون رو کمک کنند که چنین کنند و به همین جهت است که در بیشتر کشورهای پیشرفته از جمله USA فرزندان من و شما رو در این سن چهار روزی به کمپی میبرند و از بچه ها میخوان که با پدر و مادر تماسی نداشته باشند و از پدر و مادر میخوان که با بچه‌ها ارتباطی‌ را برقرار نکنند . برخی‌ از این بچه ها در شب اول مشکل دارند اما چون با سایر دوستانشون هستن بیشترشون این تولد روانی‌ رو پیدا می‌کنن و بندناف رو میبرن و برای همیشه خودشون رو اسوده می‌کنن و به پدر و مادر هم اجازه زندگی‌ خودشون رو میدن در حالی‌ که آماده میشن زندگی‌ خودشون را داشته باشند .

7-مرحله استقلال و آزادی(حدود 18 سالگی)

در این مرحله کودک به جایی میرسه که جوانی شده یا نوجوانی که باید بتونه روی پای خودش بایسته با مغز خودش بیندیشه و با زبان خودش حرف بزنه و احتمالا اگر ضرورتی داشت زندگی‌ خودش را تامین کند.

بنابران در هجده سالگی وقتی‌ که منو شما به استقلال میرسیم معنیش این هست که به مرحله خود کفایی ، self sefficiency ، میرسیم. در یک چنین مرحله ایست که من از عهده نیازهای فیزیکی‌ و روانی‌ خودم بر میام و در نتیجه مساله و مشکلی‌ برای اداره زندگی‌ خودم ندارم . یک چنین فردی به مرحله ای میرسه که هم اکنون میتونه ادعای استقلال کنه و با این استقلال ادعای آزادی کنه. به همین جهت است که پدر و مادر باید بین دوازده تا هجده سالگی فرزندشون رو در این زمینه یارو یاور باشن تا او بتونه به این مرحله بسیار مهم استقلال دسترسی پیدا کنه.

8-مرحله همبستگی(حدود 22 سالگی)

مرحلهٔ هشتم بین هجده تا ۲۲ سالگیست مرحلهٔ همبستگی‌ یا Interdependency خواهد بود به این معنا که جوانی که در هجده سالگی به استقلال رسیده و بر روی پاهای خودش ایستاده و با احساس و اندیشهٔ خودش زندگی‌ می‌کنه توان اینو داره که نیازهای خودشو براورده کنه و ناچار به نوعی جدا و تنها شده اما مستقل و آزاد. مایل نیست اینگونه زندگی‌ کنه زیرا به نظر میرسه که تمام نظام خلقت و طبیعت در جهت ایجاد ارتباط با دیگران هست و بنابران در حالی‌ که محتاج هیچ کس و هیچ چیز نیست نه اینکه محتاج نیست اما محتاج هیچ فرد به خصوصی و شیئ میانی‌ نیست و تازه توان براوردن نیازها و احتیاجات خودش رو حتی با انجام یک فعالیت داره. دندانپزشک، وکیل یا مکانیک هست با کارخودش توان اینو پیدا می‌کنه که نیازهای فیزیکی‌ و حتی روانی‌ خودش رو براورده کنه برای تنها کمبودی که داره به سمت دیگران حرکت کرده ولی‌ این بار نه به خاطر احتیاج و نیازش یا به خاطر وحشت و نگرانیش بلکه به خاطراینکه حاضر و اماده است ، مستقل و آزاد ارتباطی‌ رو اختیار و انتخاب کند.

بنابران مرحله همبستگی‌ به معنی‌ این است که گرچه من به شام شب محتاج نیستم و توهم نیستی‌ ولی‌ شبی‌ را میتونیم با هم بگذرانیم و اگر من یا تو یا هردو گرسنه شدیم غذایی رو خواهیم خورد نه بخاطر اینکه من چون گرسنه ام به دنبال تو می‌گردم و امیدم یافتن تو یا هرکس دیگریست که به من غذایی بده. همین جاست که مفهوم همبستگی‌ که معادل عشق در روابط احساسی‌ و عاطفی‌ انسانیست به اینجا میرسه که من چون به تو مشتاقم و تورو دوست دارم مایلم با تو باشم نه بخاطر اینکه چون به تو محتاجم و نیازم رو تو براورده میکنی‌ ناچار از بودن با تو خواهم بود.

*****بنابران ملاحظه می‌کنید که عشق سالم کامل، محبت رو به دلیلی‌ نه از سر نیاز و احتیاج بلکه به خاطره رشد و تکامل خودش به وجود میاره و در چنین شرایطی هست که محبتی که ایجاد میشه از اونجا که مرتبط به رفع نیاز و احتیاجی نخواهد بود سبب خواهد شد که پایدار بماند و حال آنکه کسانی‌ که بدلیل احتیاج و نیازشون به سمت هم می‌رن اون زمانی‌ که اون فرد نتونه نیازی رو براورده کنه فرد دوم خواهد رفت و اون زمانی‌ که دیگه خودش اون نیاز هارو نداشته باشه پس بنابراین ارضای اون نیازها اهمیتی نداره از اون رابطه بیرون میاد و اون زمانی‌ که کس دیگری بتونه نیازهای او را بهتر و راحتتر و بیشتر فراهم کنه به سمت دیگری خواهد رفت .بنابران عشق واقعی و حقیقی‌ فقط در میان کسانی‌ برپا میشه که از مرحلهٔ استقلال و آزادی گذشته اند و به مرحلهٔ همبستگی‌ رسیدند و بنابراین ارتباط رو با آزادی و راحتی‌ انتخاب می‌کنن تا اینکه بر اونها تحمیل بشه.

*************به همین جهت است که وظیفه پدر و مادر این هست که در دنیای امروز فرزندنشون رو از اعتیاد، عادت و وابستگی دور کنن و به آنها کمک کنن که مرحلهٔ رهایی و جدایی رو پشت سر بگذارن ، به استقلال و آزادی بروند و سپس آنها را کمک کنن که در آخرین مراحل بین هجده تا ۲۲ سالگی به همبستگی‌ که مساوی و معادل عشق و محبت میان انسانهاست نایل بشن.

****آیا میدانید 99 درصد انسانها در 99 درصد تاریخ از مرحله وابستگی جلوتر نرفتند و رشد عقلی و احساساتی آنها در حد یک کودک 8 ساله متوقف شده است و شاید در حال حاضر درصد بسیار بالایی از مردم جهان نیز در همین حد باقی مانده باشند.

****آیا میدانید یکی از ریشه ها و علل و عوامل ناامنی و اضطراب یا خسیسی وابستگی به چیزهایی است که نمیخواهیم آنها را از دست بدهیم

 

http://ravanshenasinegaresh.blogfa.com

نوشته شده توسط :آقای مهدی گودرزی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

Sara
18 اردیبهشت 92 8:03
سلام با تشكر از مطالب مفيدتان شما را لينك كردم
مامان ایلیا کاکل زری
23 اردیبهشت 92 13:17
سلام خسته نباشید پسر من 2.5 ساله ش موقع برگشتن از خونه اقوام یا پارک و کلابیرون خیلی اذیتمون میکنه همش خونه مردم میره قایم میشه و میگه من نمیام و خودتون برین و حتی با غریبه ها هم میمونه واصلا به من دلبستگی نداره گاها احساس میکنم دوستم نداره موقعیکه از بیرون میایم از ماشین پیاده نمیشه خیلی ازاین اخلاقش خسته شدم چکار کنم


دوست عزیز سعی کن محیط خانه رو برای کودکتان شادتر و جذاب تر کنید با بازی های متفاوت . کودکی که هیچ سرگرمی در خانه ندارد از خانه فراری میشود