شیوه بدون فریاد
تربیت بدون فریاد به شما کمک میکند تا این دو جنبه تربیتی را از هم مجزا کنید و از این رهگذر بین ارتباطی که با خود و ارتباطی که با همسرتان از این لحاظ دارید، تعادل برقرار کنید...
تربیت بدون فریاد به شما کمک میکند تا این دو جنبه تربیتی را از هم مجزا کنید و از این رهگذر بین ارتباطی که با خود و ارتباطی که با همسرتان از این لحاظ دارید، تعادل برقرار کنید. این بدان معناست که شما میتوانید، با همسرتان یا بدون او ، در کمال جدیت و بدون حذف اوقات شادی و احساسات مورد علاقهتان نظم و انضباط لازم را در محیط خانه برقرار سازید.
شیوه کار از این قرار است که وقتی شما یاد بگیرید خود را آرام کنید، خیلی راحتتر میتوانید براساس مقررات عمل کنید و به این ترتیب به فرزندان خود میآموزید که قانونی جدی برای کار و بازی وجود دارد. بله! شما نمیتوانید بیرون بازی کنید مگر آنکه ابتدا به کارهای داخل خانه رسیدگی کنید. برای آنکه با عشق و آزادی از جنبهی شخصی تربیت لذت ببرید ابتدا باید به جنبهی حرفهای آن رسیدگی کنید.
رسیدگی به جنبهی حرفهای تربیت یعنی قاطعانه اقتدار خود را در خانواده حاکم کنید. شما میز را میچینید و جای هر کس، از جمله خودتان را تعیین میکنید تا هر کس بتواند از غذای خود لذت ببرد. این یعنی، فرزندانتان را سر جای خود قرار دهید. همانطور که تصدیق میکنید کودکانتان به قلمرویی شخصی از آن خود نیاز دارند، حق خود را برای برخورداری از حریم خصوصی نیز مطالبه میکنید. به این ترتیب انتظارات و قوانین را بدون کمترین اثری از خشم یا اضطراب و با قاطعیت و آرامش روشن میکنید. از آنجا که شما سخت میکوشید که حریم شخصی برای فرزندانتان ایجاد کنید، قرار دادن آنها در جایگاه خودشان از شما یک دیکتاتور نمیسازد. شما مرجع قدرتی هستید که در عین آرامش با اعضای خانواده پیوند و اتصال دارید و به این دلیل به اطاعت نیاز ندارید که به شما احساس رئیس بودن بدهد بلکه فردی هستید که در مسند خود احترام به دیگری را فرمان میدهید و انتظار فرمانبری دارید.
اما بعضی از والدین برای کنترل آنچه غیرقابل کنترل است سریع به سمت مقررات انضباطی میل میکنند. آنها با اعمال قدرت نسبت به زیردستان، بر احساس بیکفایتی و ترس خود سرپوش میگذارند، اما این شیوه برقراری ساختار بدون فریاد نیست.
«چیدن میز» به معنی توجه به خود و نقش خود در هر الگویی است. یک لحظه به این موضوع فکر کنید. اگر رفتاری بارها و بارها تکرار شود شما به سادگی بر فرد دیگری تمرکز میکنید یعنی شخصی که دوست دارید رفتارش تغییر کند. اما در اینجا نکته گولزنندهای وجود دارد: یک الگو همیشه مستلزم وجود بیش از یک نفر است. حال حدس بزنید که وقتی شما و فرزندتان یک الگوی مشترک را تجربه میکنید، چه چیزی در جریان است؟ بله، در واقع شما در ایجاد رفتارهایی که در این الگو رخ میدهد نقش دارید.
اقدام مفید این است که بدون سرزنش کردن خود یا دیگری، به نقش خود در ایجاد مشکل در الگوی معیوب فکر کنید. این یک الگوست، نه بیشتر و نه کمتر و تمام الگوها قابل تغییرند. فقط کافی است یک بخش از الگو یعنی نقش خودتان را تغییر دهید تا کل الگو ناگزیر به تبع آن تغییر کند. بنابراین میبینید که باز بهتر است روی خود تمرکز کنید.
برگرفته از کتاب تربیت بدون فریاد
نویسنده: هال ادوارد رانکل