پرورش هوش و روانشناسي كودكپرورش هوش و روانشناسي كودك، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

سایت تخصصی پرورش هوش و روانشناسی کودک نوانديشان اهواز

دوسالگی یکی ازمهمترین زمان ها برای تربیت کودکان

1392/7/13 23:31
17,470 بازدید
اشتراک گذاری

دوسالگی یکی از مقاطع حساس و دشوار در تربیت و رفتار با کودکان است. دوساله ها غیرقابل پیش بینی هستند... 

دوسالگی یکی از مقاطع حساس و دشوار در تربیت و رفتار با کودکان است. دوساله ها غیرقابل پیش بینی هستند، به حرف گوش نمی دهند و همیشه «نه» می گویند و در مهمانی و جمع های دوستانه رفتارهای غیرقابل پیش بینی می کنند که والدین شان به خاطر آنها خجالت زده می شوند. گاه فکر می کنید تلاشتان برای تربیت این فرشته کوچک اما چموش دوست داشتنی برای همیشه بی نتیجه خواهد ماند و گاه شیرین زبانی و رفتارهای بزرگ منشانه اش باعث می شود براحتی فراموش کنید که او فقط و فقط «دو سال» دارد. پگی شکت کارشناس تربیت کودکان در ایالت اوهایو می گوید: «در این مرحله است که کودک از قالب نوزادی خارج و در قالب یک انسان کوچک اما کمال یافته به لحاظ افکار، عقاید و خواسته هایش قرار می گیرد و همین خصوصیت ها و خصلت ها هستند که از دو سالگی بچه ها برای والدین یک غول می سازد و تربیت و رفتار با آنها را دشوارتر می کند.
کارشناسان معتقد هستند آنچه که کودکان در این سن حقیقتاً به دنبال آن هستند کشف ساز و کار این دنیا با به چالش گرفتن هر چیز از پدیده های مختلف گرفته تا آستانه صبر و تحمل و حتی حوصله والدین شان است و از همین روست که به دوساله ها بر چسب «غیر قابل کنترل و پیش بینی بودن» زده شده است و گفته می شود « نه بچه هستند که بتوان مثل بچه ها با آنها رفتار کرد و نه بزرگ هستند که بشود مثل بزرگترها با آنان رفتار کرد.

رؤیاعابدی
ماندانا قربانی
روانشناس بالینی
روزنامه ایران ( www.iran-newspaper.com )

پاسخ دوستان

مامان
ارسال پاسخ : 1392/7/3 - 10:17 | انتخاب بهترین پاسخ
  در مورد رفتار من با پريساي دوساله ام، من سعي مي كنم صبور باشم اگر عصباني بشم تو خودم فرياد ميزنم اما اصلا بروز بيروني نداره (نه در مورد كارهاي بدش در اينصورت بهش متذكر ميشم يا اخم مي كنم بلكه در مورد كارهايي كه اقتضاي سنشه اما به ميل من نيست )هر كاري رو كه بگه براش انجام ميدم حتي اگر خسته و مريض باشم مگر كارهايي كه به هر دليل نبايد انجام بدم كه در اين صورت هم بهش نه نمي گم چون صد در صد لجبازي و گريه مي كنه و ميخواد، بايد حواسشو به چيز ديگه اي معطوف كنم اكثرا كارم اينه. پريسا دختر آروميه و شيطنت نداره توي جاهاي شلوغ بيشتر نگاه كردن و توجه به اطراف داره مثلا توي پارك خيلي واميسته و فقط بچه ها رو نگاه مي كنه نميدونم چرا؟بيشتر دوست داره اطراف و بچه ها رو نگاه كنه و خيلي اهل شيطنت نيست و من نميدونم چكار كنم ؟دوست دارم مامان روانشناس براي سوال منم راه حلي ارائه بده شايد دليلش كم بودن بچه در اطرافش باشه كه وقتي به بچه ها ميرسه فقط به كارهاي اونا توجه ميكنه

مامان سهند و سپهر
ارسال پاسخ : 1392/7/3 - 8:02 | انتخاب بهترین پاسخ
  پسرهاي من هم سه روز ديگه دو سالشون پر ميشه.
خيلي فهميده تر شدن و بيشتر اوقات كاري رو كه ازشون مي خوام انجام ميدن ولي گاهي اوقات هم كاملا برعكس، انجام نميدن و با چشماي كنجكاوشون زل مي زنن توي صورتم تا ببينن در اينصورت چه عكس العملي براشون دارم...
اينكه ما چه رفتاري داشته باشيم خيلي مهمه. من سعي مي كنم صبور باشم و آروم و حرفمو بارها تكرار مي كنم ( مثلا بعد از دستشويي بايد چندين بار ازشون درخواست كنم كه بيايين شلواركتون و پاتون كنم) و وقتي بهشون زمان ميدم و عصباني نميشم و بعد از چند بار تكرار حرفم و البته انجام ندادن اونها، سكوت مي كنم شايد باورتون نشه يه دفعه هردوشون ميان و اونكاري كه ميخوام رو انجام ميدن.
ولي وقتايي كه خودم خسته و عصبي هستم و با تكرار حرفم به داد زدن ميرسم اصلا جلو نميان و شرايط هي بدتر ميشه... يا بايد با زور پاشون كنم يا پدر واسطه اي بشه براي رفع مشكل... كه خيلي بده .
من خيلي سعي مي كنم كه عصبي نشم و آروم باشم با خودم مي گم الان بايد ريلكس و آروم باشم تا حرفم تاثير گذار باشه و خيلي خوب باهاشون تونستم كنار بيام با اين روش.
در واقع دل خودمو با اينكه الان داره شخصيت مستقلشون شكل ميگيره و من نبايد سركوبش كنم آروم مي كنم.
ولي بايد اعتراف كنم توي جمع غيرقابل كنترل ترين ها هستند... اصلا به حرفم گوش نميدن و مثلا توي مهموني به بشقاب همه سر ميزنن!! خيلي خسته كننده و خجالت آوره كارهاشون توي جمع! با اين يكي نمي دونم چي كار كنم؟؟

مامانِ عسل
ارسال پاسخ : 1392/7/3 - 7:46 | انتخاب بهترین پاسخ
  سندرومی به نام دو سالگی .
بعضی وقت ها مثل باران بهار نرم و دلچسب بعضی وقت ها مثل غرش سهمگین هوای زمستان ترسناک.
در کنار خنده های دلبرانه جیغ های رنگارنگ و بیشتر از نوع بنفش.
و من هم موندم چه برخوردی داشته باشم با بچه ای با این خصوصیات!!!!!!!!!!!!!!

مامان زری
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 22:09 | انتخاب بهترین پاسخ
  دختر منم هنوز خیلی راه تا دو سالگی داره ولی سعی میکنم از تجربه های شما کمال استفاده رو ببرم

مامان سوده و بابا امین
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 20:23 | انتخاب بهترین پاسخ
  پسر من 1 سال و دو ماهشه به خاطر همین من تجربه زیادی در مورد بچه دو ساله ندارم اما حتما پاسخ هاتونو دنبال میکنم

مامانی
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 19:08 | انتخاب بهترین پاسخ
  سلام.منم موندم چه جوری با دخترم برخورد کنم. دوسال و دوماهشه. بعضی وقتا واقعا احساس میکنم دارم دیوونه میشم! البته پدر ش خونسرده و مثل من رفتار نمیکنه. احساس میکنم داره لجباز میشه. دندون میگیره. هر چیزی رو با گریه از ما میخاد. خیلی بهم وابسته شده حتی اگه مامانم بخواد بهش آب بده میگه نه مامان بده. خودمم از رفتارایی که باهاش میکنم ناراحتم و همیشه به خودم قول میدم دیگه اینکارو نمیکنم ولی بازم یادم میره! فقط سرش داد میزنم.بعدش هم عذاب وجدان و این حرفا.......

مامان فاطمه زهرا
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 18:14 | انتخاب بهترین پاسخ
  واقعا خیلی حساسه دوستان لطفا تجربه ها و اطلاعاتی که دارینو بگین می که دیگه موندم چه جوری رفتار کنم تا درست تربیت بکنم

مامان
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 18:09 | انتخاب بهترین پاسخ
  یه چیزی هم که الان یادم اومد اینه که پریسا در سن 2 سالگی کمتر لج میکرد. کمتر کاری میکرد که ما عصبی بشیم.

و از طرفه دیگه خیلی حساس و زود رنج شده. خیلی سریع و با کوچکترین اخم ما واکنش نشون میده .

نمیدونم این به اقتضای سنشه یا این که دختر هستش برامون ناز میکنه.

مامان
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 17:36 | انتخاب بهترین پاسخ
  سلام
برخلاف صحبت شما که نوشتید " 2 ساله ها غیر قابل پیش بینی هستن" من احساس میکنم دخترم در سن 2 سالگی خیلی بهتر و خانم تر شد.
حدود 1 ماه دیگه 3 ساله میبشه. در سال گذشته و وقتی کوچکتر بود ،خیلی از رفتار دخترم عصبی میشدم و خیلی سعی میکردم خودم رو کنترل کنم ولی در سن 2 سالگی اینجور نبود یعنی تا حدودی رفتارش قابل کنترل بود.
البته هم من و هم پدرش در این زمینه خیلی صبوری میکنیم.
ما عقیده داریم بچه باید از محیط اطرافش سر در بیاره. برای کشف اطرافش بهش ازادی کامل میدیم.
برای گسترش دایره ی لغاتش خیلی بهش کمک میکنیم.
اگر سوالی ازمون بپرسه ، خیلی واضح و به زبون یه بزرگسال بهش جواب میدیم. یعنی دوست ندارم بهش دورغ بگم.
دوست داریم وقتی با همسن ها یا بچه های بزرگتر از خودش روبرو میشه در بازی یا حرف زدن کم نیاره و بتونه از بقیه جلوتر باشه.

خلاصه این که من در سن 2 سالگیه دخترم رفتارهای خوبی ازش دیدم و همیشه هم این به یادم میمونه که 7 سال اول زندگی دوره ی حکومت و ریاستشه پس باید ازاد باشه و اشتباهاتش رو به طور غیر مستقیم و با کمک گرفتن از کتاب های شعر و یا داستان بهش یاد آوری میکنم.

مامان فهیمه
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 17:25 | انتخاب بهترین پاسخ
  متاسفانه توی این سن دخترم(دو سالگیش) شرایط زندگی ما تغییر کرد و مجبور شدیم چندماه خونه ی مادرشوهرم زندگی کنیم و حسابی کنترل اوضاع تربیت بچم از دستم در رفت و خیلی خیلی از این قضیه ناراحتم و احساس بدی دارم
تو خونه ی خودمون محیط رو براش امن کرده بودم و اجازه داشت به هرجا سرک بکشه و هر کاری بکنه ولی تو خونه ی مادر شوهرم همش باید جلوشو میگرفتم که خرابکاری نکنه و به هرچیزی دست میزد بهش بکن نکن میکردم و خیلی یاغی و حرف گوش نکن شد و هربار که من از کاری منعش میکردم دیگران بهش اجازه ی اون کارو میدادن و دیگه حرف منم واسش اهمیتی نداره....
توی قواعدی که واسه تربیت بچم داشتم این بود که آزادش بزارم و به هرچیزی دست بزنه و سرک بکشه و خرابکاری و به هم ریختن خونه یا اتاقش برام مهم نبود و تو برنامم بود در کنار این آزادیا بهش رفتار درستو یاد بدم ولی حالا خیلی با چیزی که من میخواستم فاصله داره و خیلی ناراحتم که شرایط زندگیمون باعثش شد دخترم اینجوری بشه....
از طرفی حرفا و کارایی که از اطرافیانش یاد گرفت و با هر بار گفتنش و انجام دادنش منو زجر میده و سر این قضیه هم باهاش مشکل دارم[گریه]
حالا که این بحث مفیدو راه انداختید لطفا سر راه یه راهکاریم واسه من پیدا کنید

مامان ليلا
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 17:12 | انتخاب بهترین پاسخ
  اينكه چه رفتاري با دوساله داشته باشيم گفتنش خيلي سخته چون اصلا روحيه شون يكنواخت نيست يعني دختر من كه اينجوريه
به نظر من بيشتر بايد مواظب رفتار و گفتار خودمون باشيم تا بچه ها ، آخه اونا مدام در حال تقليد از بقيه هستن و خونسرد بودنمون مهمترينه من مدام به خودم ميگم آروم باش ، با آرامش رفتار كن
مثلا اگه سر دخترم داد ميزنم اونم جوابمو همون مدلي ميده
ولي خيلي سختههههههههه
بعضي وقتا واقعا كم ميارم و نميدونم چكار كنم

نی نی دانلود(مامان علیرضا)
ارسال پاسخ : 1392/7/2 - 16:57 | انتخاب بهترین پاسخ
  سلام
من بچه ام چند روز دیگه دوسالش پر می شه . من قبلا تو مقاله ای این مطلب رو خونده بودم که :
بچه های دوساله کاشفینی هستند که به دنبال دنیاهای ناشناخته می گردند ودانشمندانی هستند که شگفتی های طبیعت را بررسی می کنند.شاعرانی هستند که برای اولین بار زبان را اختراع می کنند و روان شناسانی هستند که به راز تفاوت های رفتاری انسانهای اطراف خود می اندیشند.
یعنی اونها میخوان خودشون همه چیز زو کشف کنن
و این که ما بخوایم مانع کشفیات اونها بشیم به نظر من اشتباهه
اون ها دوست دارن مستقل بشن شاید خطر رو مثل ما درک نکنن به نظر من ما می تونیم با روشی که کودک می پسنده پیش بریم یک کودک دوست داره همه چیز رو لمس کنه تا یاد بگیره ما می تونیم کمکش کنیم
یه کودک دوست داره از ما بپرسه و ما می تونیم با پاسخ کمکش کنیم
بعضی ها هم یه چیزی رو با دقت نگاه می کنن و بررسی می کنن و ما اشیا یا وسایل رو در جلوی دیدشون قرار بدیم تا کشف کنن
اونها دنیا رو از زاویه خودشون می بینن ما می تونیم این کار هار و انجام بدیم:
1- محیط رو امن کنیم :مثلا برای دویدن چون دوست دارند بدوند
2- در مکانهای پر خطر قانون بزاریم
3- می تونیم تو استقلالشون کمکشون کنیم لباشاشو خودش تا کنه- اسباب بازیهاش رو با هم جمع کنیم- غذا خودش بخوره و این که کم کم به جدایی از خودمون عادتش بدیم
4- اگر برای کاری قانون در نظر گرفتیم سعی کنیم وقتی کار رو درست انجام داد تشویقش کنیم و اگه از قانون تخطی کرد می تونیم موقعیت رو تغییر بدیم . مثلا اگه می گیم توپت رو پرت نکن و دیدیم می خواد تو پ رو پرت کنه می تونیم بگیم بریم ببینیم ماشینت کجاست نمی دونی کجا گذاشتیش؟
یه موردی دیگه هم در تنیه هست به نام قطع موقعیت یعنی اگه بچه قانون رو زیر پا گذاشت بچه رو برای مدت کوتاهی از فعالیتی که می کنه محروم کنیم مثلا دو قیقه ببریم تو اتاقش اونجا نگهش داریم و دویاره به همون موقعیت برگردونیمش


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان پریسا
2 مهر 92 18:12
ممنون. با 2 خط اخرش کاملا موافقم.
خاله نرگس
2 مهر 92 22:40
خیلی سخته یه جورایی رفتار باهاشون. ساینا هم این روزها کارای عجیب و غریب زیاد می کنه. مثلا دستش یکسره تو سینه منه. یا گاهی با دیگران همین کا رو می کنه مثلا مامانم حتی خانوم همسایه

یکی دیگه از کاراش اینه که یک کتاب رو بدون اغراق بگم می گه فقط بخون. خسته نمی شه اصلا.

اصلا معنی نکن رو نمی فهمن. حس می کنم اینهمه براش توضیح می دم فایده نداره.

به استقبال خطر می ره شدید. کلا منع کردنشون زیاد فایده نداره.

به نظرم باید بی خیال بشیم که البته در مورد خودم زیاد کاربرد نداره.

تا سرش داد نزنم به کار خطرناکش ادامه می ده.

وای چقدر درددل کردم برات. بوووووووس




دوست عزیزم این رفتار برای یک کودک 2 ساله کاملا طبیعیه اصلا نگران چیزی نباشید .

مامان مهبد كوچولو
3 مهر 92 14:43
سلام . خيلي ممنون از اين مبحث خوبتون . يعني بحث راجع به بچه هاي دو ساله ! من خيلي مقاله ميخونم و كتاب كه چطوري اين انرژي بي پايان و گاهي دردسر ساز مهبد رو به بهترين نحو ممكن مهار كنم . اما گاهي خيلي سخته مقابله با لجبازي هاي مهبد و اينكه اصلا ً راه درست چيه ؟؟؟!!! بعضي اوقات كم ميارم كه بخوام مو به مو براي يه بچه ي 2 ساله ي شيطون و بازيگوش بگم كه اين كار چه خطري داره و در نهايت آخر هنوز نتونسته باشم براش مطلب رو خوب جا بندازم و دوباره حرف خودشو بزنه !!!! به هر حال ممنونم از راهنمايي هاي خوبتون
مامان فرح
5 بهمن 94 16:21
سلام دوست عزیزم،من الان بار دارم و ماه آخر بازداریم سپری میکنم البته ناخواسته باردار شدم و به خاطر شیطنت های دخترم و اینکه آپارتمانمون آسانسور نداره مجبودم خونه مامانم اینا باشم ابن بنده خداها هم به خاطر علاقه زیادشون بهش چیزی نمیگن اما تا جایی که تونستن گلدان و ... رو جمع کردن اما دخترم که تازه بیست و دوماهشه خیلی خرابکاری میکنه مثلا می ره دور تلفن باهاش ور می ره بعد پر اش میکنه و مباد چندبار گفتم بده نکن تاثیری نداشته چندین بار بی خیالش شدم بازهم همین جوری بوده ،یا میگه آب بدید بعد لیوانها پرت میکنه، می ره پودر لباس شوئی بر می داره میریزه تو خونه، سیب زمینی و پیازهارو وسط خونه پخش میکنه ،شیر کلمن آبو باز میکنه و میدوه ، کنترل پرت میکنه بهش میگم دخترم توپو باید پرت کنی نه اینارو،یا وقتی میخواد کاری کنه صداش میزنم و اون اهمیتی نمیده امروز کار اشتباهی کرد منم یواش زدم تو دستش ولی بازهم اهمیت نداد واقعا دادم دیوونه میشم ، در ضمن فوق العاده باهوشه و کاملا صحبت مبکنه و از هم سن و سالاش خیلی جلوهه ، یکی از کارهای دیگش اینه که خیلی بد غذاست چیزای تو دهنشو میریزه ولی هر چیزی رو زمین دید میزاره دهنش ،به خاطر خدا بهم جواب بدید چی کار کنم برام بیشتر توضیح بدید که تو چه موقعیتی چه رفتاری کنم فکر میکنم به خاطر داد کشیدن سرش و چندین بار زدنش البته آروم همه چی براش بی اهمیت شده واسه جبرانش چی کار کنم ،میترسم این استرس ها روی نینی هم اثر بذاره راستی اینجا ما روانشناس کودک نداربم