افکار بد در کودکی
گرفتاری دیگر کودک بعد از حدود دو سالگی این است که نمیتونه از فکر و خیال بد خودشو دور کنه و با هجوم افکار و تخیلاتی روبروست که هیچ کنترلی روشون نداره یعنی...
افکار بد در کودکی
گرفتاری دیگر کودک بعد از حدود دو سالگی این است که نمیتونه از فکر و خیال بد خودشو دور کنه و با هجوم افکار و تخیلاتی روبروست که هیچ کنترلی روشون نداره یعنی کودکی که به تازگی کنترل بدن خودشو به دست گرفته حالا میبینه که هیچ کنترلی روی افکارش نداره و به همین دلیل هست که حتی ممکنه یک ساعت بعد از اینکه کسی کار بدی کرده او همچان گریه کنه و به همین دلیل برخی از بچه ها گرفتار نوعی وسواس میشوند و به نوعی گیر میدهند یعنی اگر شما قبلا یک داستانی رو براشون تعریف کردین و میخواهین اونو دوباره براشون تعریف کنید و مایل هستند که احتمالا داستان هیچ تغییری نکنه و اگر تغییر پیدا کرد کوشش میکنند به نوعی اونو تصحیح کنند لذا شما میبینید که دستور و فرمانهایی میدهند که مثلا توبیا ، اینجا بشین، تونخند، زیرا فکر میکنند از این طریق کنترل ضمیر و ذهنشونو پیدا میکنند و به اطمینان و آرامشی که مایل هستند میرسند.سطح کنجکاوی خود را به نوعی با تکرار کارها ارضا میکنند و لذا پر پرواز خودشونو میبندند و دست از کنجکاوی فعالانه و سازنده برمیدارند و بجای تجربه زندگی به اجبار کارهایی رو میکنند که فکر میکنند دیگران با اونها کاری ندارند.در نهایت کودک به دلیل نادانی نیازمندی ناتوانی و اشتباهکاری و فکرهای بدی که صدها بار در روز به ذهنش میاد تجربه بد بودن رو به ذهنش میاره و به احساس بدی در مورد خودش میرسه.
سخنان دکتر هلاکویی