پرسش و پاسخ
سئوال١. وابستگی شدید کودک
درخواست مامان تارا جون
سئوال٢.دختر من دو سالشه هم خیلی شلوغه هم حساس البته قدرت درک خیلی بالایی داره و از یکسالگی شروع به حرف زدن کرده و الان هم خیلی واضح صحبت میکنه خیلی از شبها بقراره و خیلی هم ترسو نمی دونم چیکار کم که از این حالت بیاد بیرون واقعا نگرانم کرده شما راه حلی دارین کمکم کنید ؟
درخواست مامان آیدا جان
سئوال٣. حداکثر سنی که بچه میتونه با والدین بخوابه کدامه؟؟
سوال مامان مینا
سئوال 4. دختر من هشت ماهشه از همون اول نوزادی اونو رو پاهامون تکون میدادیم تا بخوابه بیشتر هم خودم این کارو می کردم و لا لایی میخوندم حالا تا رو پام نندازم و لالایی نخونم اصلا نمی خوابه وگریه می کنه به نظر شما من چیکار کنم تا خودش بخوابه
سئوال مامان پانی عزیزم
سئوال ٥. پسر من 26ماهست در كل پسر شيطوني نيست يعني تو خونه زياد شيطنت نميكنه اما وقتي تو جمع قرار ميگيره يا بين چه ها گاهن شيطنتش گل ميكنه و كاري كه خيلي منو اذيت ميكنه اينكه بقيه بچه هارو هل ميده و در كل طوري رفتار ميكنه كه انگار هميشه اينطوريه لطفا منو راهنمايي كنيد.
مامان شایان عزیز سوال کرده
جواب سئوالات در ادامه مطلب
سئوال١. وابستگی شدید کودک
درخواست مامان تارا جون
1.جدا بودن اتاق کودک موثرترین روش کاهش ترس و اضطراب است .
بسیاری از مادران به خاطر راحتی خود و تصور اینکه نباید نوزاد را از خود دور کنند معمولا اتاق کودک را جدا نمی کنند، در صورتی که همین جدا نکردن کودک از خود، ریشه بسیاری از وابستگی ها و ترس و اضطراب ها است. با جدا کردن اتاق کودک در ابتدای تولد، کودک تصوری از ترس و اضطراب ندارد و بیقراری هم نخواهد کرد، اما در شش ماهگی ممکن است کودک بیقراری کند که مادر می تواند با روشن کردن چراغ اتاق، مانع از این ترس در کودک شود.کودکانی که حاضر به جدا شدن چند ساعته از والدین خود در زمان خواب نیستند، بیشتر در غذا خوردن، لباس پوشیدن و هنگام تنها شدن بهانه جویی و بیقراری می کنند، در صورتی که با جدا کردن اتاق کودک از همان ابتدا می توان از ایجاد این وابستگی در او جلوگیری کرد.
2.بازی کردن و گذراندن وقت با همسالان یکی از روشهای موثر در کاهش وابستگی کودک به مادر است،
مادران باید در زمان هایی که کودک را همراه خود به پارک می برند خود به کنار بمانند و اجازه برقراری ارتباط با همسالان و بازی کردن با آنها را به کودک خود بدهند.
3.کودکانی که در خانواده بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و یا اینکه دوره پیش دبستانی و مهد کودک نرفته اند، بیشتر از سایر کودکان به مادر وابسته می شوند و با دور شدن از خانواده وحشت و اضطراب در آنها پدید می آید.
تكفرزند شدن اكثر خانوادهها را يكي از مشكلات وابستگی شدید میباشد: متاسفانه ساختار اجتماعي و فرهنگي خانوادهها در عصر حاضر به گونهاي است كه آمادگي لازم در كودكان براي برقراري ارتباط با محيطهايي خارج از منزل به وجود نميآيد و كودكان با اكثر محيطهاي اجتماعي بيگانه و ناآشنا بوده و در برقراري ارتباط جديد احساس ضعف ميكنند.
سئوال٢.دختر من دو سالشه هم خیلی شلوغه هم حساس البته قدرت درک خیلی بالایی داره و از یکسالگی شروع به حرف زدن کرده و الان هم خیلی واضح صحبت میکنه خیلی از شبها بقراره و خیلی هم ترسو نمی دونم چیکار کم که از این حالت بیاد بیرون واقعا نگرانم کرده شما راه حلی دارین کمکم کنید ؟
درخواست مامان آیدا جان
ترس در کودکان بسته به شرایط سنی آنها درجات گوناگونی دارد. دو بخش اعظم هراس های کودکان دو ساله، ناشی از صداهای غریب و نامأنوس برای آنهاست، از جمله صدای حرکت قطار و کامیون، صدای رعد و برق، جاروبرقی یا حتی سیفون توالت اما برخی دیگر از ترس های کودکان در این مقطع سنی جنبه دیداری نیز دارد مثلاً با دیدن رنگ های تیره، اشیای خیلی بزرگ، منزل تازه ای که به آن اسباب کشی کرده اند یا با فرورفتن در آب، امکان بروز این نوع هراس ها در آنها وجود دارد. نوع دیگر از ترس و هراس های این سنین از کودکی به ترس های شخصی و فردی آنها مربوط است؛ترس هایی چون وحشت از رفتن مادر از منزل برای انجام کار یا جدا ماندن از او هنگام خواب یا ترسیدن از حیوانات به خصوص حیوانات وحشی.در سنین سه و چهار سالگی، شایع ترین هراس های کودکان به چیزهایی مثل ترس از لولوخورخوره، اشخاصی که نقاب به چهره زده اند، تنها خوابیدن در اتاق، تنها ماندن در آپارتمان، وحشت از اینکه وقتی وارد منزل می شود، مادرش هنوز به خانه نیامده باشد یا حادثه ای برای مادر رخ دهد یا او را گم کند، مرتبط است.
با آنکه ترس در کودکان امری بسیار عادی است، اما هنگامی که ترس های جزئی نظیر ترس از تاریکی یا حیوانات در آنها رفع نشود و به صورت یک عامل محرک بر رشد آنها اثر مخرب باقی گذارد، نقش والدین به عنوان یک عامل اصلی در پیشگیری از روند تخریبی ترس اهمیت بسزایی ایفا می کند. والدین می توانند با اعمال یکسری تغییرات در مسیر تربیتی خود ترس در کودکان را ریشه یابی کرده و آنها را از این معضل نجات دهند. روانشناسان برای کاهش ترس های کودکان راه های زیادی پیشنهاد می کنند. پذیرش ترس کودک، درک کردن، احترام گذاشتن و تقویت اعتماد به نفس کودک از جمله راهکارهایی است که در برطرف کردن ترس کودکان از سوی والدین تاثیر گذار خواهد بود. پذیرش احساس ترس کودک و طبیعی شمردن آن موجب می شود که کودک خود را ضعیف، کم عقل یا بی لیاقت به حساب نیاورد.
زمانی که کودکی شب هنگام از وجود هیولایی در اتاقش می ترسد والدین و نزدیکان او می توانند با در آغوش کشیدن او بگویند «قبول دارم که ترسیده ای، ولی تو الان پیش ما هستی.» در چنین شرایطی اگر به کودک بگویند «نترس، شجاع باش، دیگه بزرگ شده ای و نباید بترسی…»، نه تنها مشکلی از او حل نمی شود، بلکه تنها، مشکل او نادیده گرفته می شود. وقتی کودکی درباره حادثه ای صحبت می کند، خوب است به جای توجه به واقعه و اظهارنظر درباره آن به احساساتی که کودک نسبت به آن رویداد ابراز می دارد، توجه کنید.
سعی کنید همیشه خصوصیات برجسته کودک را- هر چند هم که ناچیز و کوچک باشند- تحسین کنید. با بزرگ جلوه دادن شهامت های کوچک کودک، او را در خصوص رفتن به تاریکی، تنها خوابیدن و شنا کردن در آب حمایت کنید و به او اعتماد به نفس ببخشید تا برای گام های بعدی در زندگی اش انگیزه و تمایل داشته باشد.
با توجه به نقش تاثیر گذار والدین در جلوگیری از بروز عادات نامطلوب در کودکان و همچنین اختلالات شخصیتی در آنها که خود زمینه ساز بسیاری از نابسامانی های فکری و اجتماعی در آنها می شود به کاربردن توصیه های زیر جهت کاهش ترس در کودکان امری ضروری به نظر می رسد. نگرانی ها و ترس فرزندان خود را مورد تمسخر قرار ندهید و هرگز آنها را به خاطر ترسی که دارند، تحقیر و سرزنش نکنید. با آنکه چنین ترس هایی ممکن است ساده لوحانه یا غیرمنطقی به نظر آید، ولی برای فرزند شما واقعی و جدی هستند. کوشش نکنید که او را سرخورده یا خشمگین سازید. گوش دهید و ببینید ترس های فرزند شما چیست. این ترس ها را تصدیق کنید و بگذارید فرزند شما بداند که مایل هستید او را کمک کنید. به فرزندانتان فرصت دهید تا بتواند بر این ترس هایش چیره شود. ممکن است هفته ها یا ماه ها و حتی مدت بیشتری طول بکشد. گفت و شنود با فرزندان درباره ترس ها و نگرانی های ایشان باعث می شود که از اثر فراگیر آنها کم کند. برای رفع نگرانی های فرزندتان برایش توضیحات منطقی و ساده ای ارائه کنید. راجع به ترس های خودتان و نحوه چیره شدن بر آنها برای فرزندتان توضیح دهید.
سعی کنید که حساسیت آنان را نسبت به منبع ایجاد ترس کم کنید مثلاً اگر فرزند شما از سگ می ترسد، در یک محیط امن و مهار شده آنها را با سگ آشنا کنید و به آنها تصویرهایی از سگ ها را در کتاب ها نشان دهید، با یک سگ اسباب بازی، بازی کنید، در فروشگاه هایی که حیوانات خانگی می فروشند سگ ها را تماشا کنید و وقتی که فکر می کنید که او آمادگی دارد و محیط هم امن است از او بخواهید دست نوازشی روی سگی رام و کوچک بکشد. وقتی که کودکان کوشش می کنند که بر ترس ها و تشویش های خود چیره شوند آنان را تمجید و تصدیق کنید.
اگر كودك به علت ناراحتيهاي جسماني مانند سردرد و تهوع از رفتن به مدرسه خودداري كرد، به محض كاهش اين ناراحتيها بايد به مدرسه فرستاده شود و از طولاني شدن غيبت كودك جلوگيري كرد.
سئوال٣. حداکثر سنی که بچه میتونه با والدین بخوابه کدامه؟؟
سوال مامان مینا
در یک سال اول بهتر است شیرخواران در معرض دید والدین باشند. به همین دلیل توصیه میکنیم حتی اگر اتاق جدایی برای فرزند در نظر گرفته میشود، در معرض دید والدین باشد. از آنجا که این امکان معمولا وجود ندارد، بهتر است در یک سال اول شیرخوار در اتاق والدین اما در تخت جدا خوابانده شود. به دلیل اینکه احتمال مرگ ناگهانی شیرخواران که علت دقیق آن کاملا مشخص نشده است، وجود دارد. حضور کودک در کنار والدین، به مادر و پدر امکان میدهد که تنفس و وضعیت خوابیدنش را هنگام خواب بررسی کنند.
بعد از یک سال، به خصوص در مورد کودکانی که شیر مادر نمیخورند، بهتر است جای خواب آنها را جدا کرد اما در مورد شیرخواران شیر مادرخوار، ممکن است جداکردن فرزند از مادر هنگام خواب کار راحتی نباشد زیرا مادر مجبور میشود با هر بار گریه کودک، بلند شود و او را به تخت خود بیاورد یا در کنار تختش بنشیند و او را تغذیه کند و دوباره به تخت بازگرداند. اگر مادری بتواند این زحمت را بپذیرد، بهتر است از پایان سال اول محل خواب شیرخوار جدا شود.
بعد از دو سالگی به طور منطقی و علمی، توجیهی برای خواباندن فرزند در کنار والدین وجود ندارد اما گاهی وابستگی مادر به فرزند شدید است و نمیتواند او را از خود جدا کند زیرا در آغوش گرفتن فرزند به او احساس آرامش و اطمینان میدهد و دوست دارد تا سالها فرزندش در کنارش باشد. در این حالت لازم است با مادر صحبت شود و هر چه سریعتر جدایی صورت بگیرد. در اغلب موارد جدایی به دلیل وابستگی شدید مادر به فرزند انجام نمیشود، ولی به هر حال مادری هم که از لحاظ عاطفی توجه و محبت کافی به فرزندش دارد، میتواند در پایان دو سالگی محل خواب فرزندش را جدا کند.
سئوال 4. دختر من هشت ماهشه از همون اول نوزادی اونو رو پاهامون تکون میدادیم تا بخوابه بیشتر هم خودم این کارو می کردم و لا لایی میخوندم حالا تا رو پام نندازم و لالایی نخونم اصلا نمی خوابه وگریه می کنه به نظر شما من چیکار کنم تا خودش بخوابه
سئوال مامان پانی عزیزم
بهترین راه این است که فرزندمان را عادت دهیم خودش در تختش تنها بخوابد. اینکه او را بخوابانیم و بعد در تخت بگذاریم، کار صحیحی نیست. باید از ابتدا فرزند را بهطوری بار بیاوریم که بداند در مورد این مساله جدی و قاطع هستیم. البته مادر میتواند تا زمانی که کودک به خواب رود در اتاق او بماند. عادتهای دیگر مانند خواباندن در بغل یا روی پا یا در اختیار گذاشتن قسمتی از مو یا بدن مادر در دست کودک تا زمانی که به خواب برود، صحیح نیست. در مورد کودکی که چنین عادتی پیدا کرده، بهتر است مادر عروسک پشمالو در اختیارش قرار دهد تا کودک عادت کند عروسک یا بالشش را بغل بگیرد تا به خواب برود. وقتی این عادت از بین رفت، به راحتی با بردن کودک به اتاقش و ماندن مادر در کنار او، به خواب میرود.
سئوال ٥. پسر من 26ماهست در كل پسر شيطوني نيست يعني تو خونه زياد شيطنت نميكنه اما وقتي تو جمع قرار ميگيره يا بين چه ها گاهن شيطنتش گل ميكنه و كاري كه خيلي منو اذيت ميكنه اينكه بقيه بچه هارو هل ميده و در كل طوري رفتار ميكنه كه انگار هميشه اينطوريه لطفا منو راهنمايي كنيد.
مامان شایان عزیز سوال کرده
دوسالگی یکی از مقاطع حساس و دشوار در تربیت و رفتار با کودکان است. دوساله ها غیرقابل پیش بینی هستند، به حرف گوش نمی دهند و همیشه «نه» می گویند و در مهمانی و جمع های دوستانه رفتارهای غیرقابل پیش بینی می کنند که والدین شان به خاطر آنها خجالت زده می شوند. گاه فکر می کنید تلاشتان برای تربیت این فرشته کوچک اما چموش دوست داشتنی برای همیشه بی نتیجه خواهد ماند و گاه شیرین زبانی و رفتارهای بزرگ منشانه اش باعث می شود براحتی فراموش کنید که او فقط و فقط «دو سال» دارد.در این مرحله است که کودک از قالب نوزادی خارج و در قالب یک انسان کوچک اما کمال یافته به لحاظ افکار، عقاید و خواسته هایش قرار می گیرد و همین خصوصیت ها و خصلت ها هستند که از دو سالگی بچه ها برای والدین یک غول می سازد و تربیت و رفتار با آنها را دشوارتر می کند.
کارشناسان معتقد هستند آنچه که کودکان در این سن حقیقتاً به دنبال آن هستند کشف ساز و کار این دنیا با به چالش گرفتن هر چیز از پدیده های مختلف گرفته تا آستانه صبر و تحمل و حتی حوصله والدین شان است و از همین روست که به دوساله ها بر چسب «غیر قابل کنترل و پیش بینی بودن» زده شده است و گفته می شود « نه بچه هستند که بتوان مثل بچه ها با آنها رفتار کرد و نه بزرگ هستند که بشود مثل بزرگترها با آنان رفتار کرد.
شکل گیری شخصیت:
همان اراده و التزامی که باعث می شود کودکان نوپا برای راه رفتن با صندل روی برف ها اصرار کنند و بعد گلوله های یخ و آدم برفی شان را با خود به اتاقشان بیاورند درست همانی است که آنها را تشویق می کند به استقلال رفتاری دست پیدا کنند و بخواهند بر اساس تصمیماتی که گرفته اند، عمل کنند. آنها در سنی هستند که شروع به ابراز علایق و حتی اولویت های خود می کنند و همزمان با آن مهارت های کلامی لازم را برای خواسته هایشان افزایش می دهند. بچه ها از بیست ماهگی به بعد به مهارت های فیزیکی قابل توجهی نیز دست پیدا می کنند، کودکی که تا چند ماه پیش کتاب آشپزی شما را در دست می گرفت و با دست عکس غذاهای مورد علاقه اش را به شما نشان می داد حالا دیگر ممکن است بخواهد در درست کردن آن و یا تزئین سالاد الویه با تربچه و خیارشور به جای چشم و بینی یک آدمک خیالی به شما کمک می کند.
آموختن عشق ورزی و محبت:
باعث تعجب است اما کودکی که تا همین چند ماه پیش فقط شما را برای رسیدگی و پاسخ دادن به نیازها و خواسته هایش می شناخت در این زمان یاد می گیرد همان توجه و دلسوزی را معطوف شما کند و این ممکن است شما را غافلگیر کند. آنها در این سن به حسی از خودشناسی دست پیدا کرده و یاد می گیرند احساسات و عواطف خود را بشناسند. این مسئله به آنها کمک می کند احساسات دیگران را درک کنند. با این حال عشق و محبت و دلسوزی را نباید فقط به خاطر رسیدن به این نقطه عطف در نمودار رشد یک کودک دو ساله تلقی کرد.
ذهن کودکان در دو سال اول زندگی در مرحله حسی ـ حرکتی قرار دارد و از دیدگاه «پیاژه» دارای شش مرحله است: مرحله اول اعمال بازتابی است. در این مرحله کودک از طریق یک سلسله اعمال انعکاسی با محیط ارتباط برقرار می کند. در مرحله دوم کودک پس از انجام دادن یک عمل به صورت تصادفی به تکرار آن می پردازد و از آن لذت می برد. در این مرحله بخشی از اعمال کودک هماهنگ می شود و رفتار تقلیدی در او شکل می گیرد.