خشم ، اضطراب، افسردگی ، انتقام ، تنفر
معنای ابراز خشم این است که ما در حدی صحبت می کنیم که همه ی انسانهای معقول و عادل و مهربان رفتار می کنند .
معنای ابراز خشم این است که ما در حدی صحبت می کنیم که همه ی انسانهای معقول و عادل و مهربان رفتار می کنند . فرضا اگر شما حرفی بزنید که من ناراحت بشوم ، اینگونه رفتار می کنم که متاسفانه من احساس بدی بخاطر گفتگویی که با شما داشتم ، پیدا کردم .اما اینکه من برگردم که ببین تو چیکار کردی یا تو اشتباه کردی یا چرا این حرف را گفتی ، این ابراز خشم نیست . درست اینکه شما به مغازه ای بروید و ده دلار بدهید و کالای سه دلاری بخرید و انتظار داشته باشید که هفت دلار شما به شما پس بدهند . اگر دیدید فراموش کرد یا هر چیزی ، بگویید لطفا باقی پول من یا هفت دلار ، به من بدهید . این ابراز خشم است .
عصبانیت بدین معنا که ، احساس بد ما تبدیل به رفتاری می شود که ازار دهنده و موجب ازار دادن دیگران می شود . مسلما با ابراز خشم بر اساس تعریف ما ، دیگران خوشحال نخواهند شد . وقتی بگوییم بخاطر گفتگو با شما احساس بدی دارم ، نباید تصور کنیم شما برای من دست می زنید ، به هر حال به نوعی ایراد و اشکال شما نشان داده می شود و طبیعی است که کسی از شنیدن عیب و ایراد خودش خوشحال نخواهد بود .
وقتی انسان از موضوعی خشمگین می شود ، مثل این است که یک نارنجک منفجر بشود . برخی اوقات این انفجار از ما فاصله دارد و توجه ما جلب می شود ، برخی اوقات کمی باعث ازار ما می شود . برخی اوقات نزدیک ما و ای بسا ترکشی به ما برخورد می کند . زمان دیگری است که وسط ما منفجر می شود . مهم این است که ما با این نارنجک هایی که قرار است اطراف ما منفجر بشود ، چکار می کنیم . پرتاب می کنیم صدای ان را بشنویم یا نزدیک می شویم اذیت بشویم یا در درون خودمان منفجر می کنیم .
انسان می تواند در طول روز چند صد بار یا هزار بار خشمگین بشود . هر زمانی چیزی مخالف ارزوی من ، هدف من ، خواسته ی من ، احتیاج من ، و حق من باشد ، انسان به طریق عادی خشمگین می شود . خشمگین شدن با عصبانیت تفاوت دارد . بنابراین من می توانم در مقابل شما خشمگین بشوم اما عصبانی نشوم . بسیاری از مردم هستند که صد بار خشمگین می شود اما ممکن است سه دفعه ی ان نشان داده می شود ولی همه ی انسان ها هر روز خشمگین می شوند . مهم این هست که با خشم چگونه برخورد می کنیم .
بزرگترین عاملی که کودکان را ازار می دهد مساله تبعیض و به نوعی مساله ظلم و زور و تجاوز است . بچه ها حتی حاضر هستند دروغ بشوند و دروغ بگویند اما تبعیض برای انها قابل تحمل نخواهد بود . مغز انسان با مساله عدالت و ظلم ارتباط تنگاتی دارد و زمانی که فکر میکنید فردی به حریم و حقوق شما تجاوز کرده طبیعی است که واکنش نشان بدهید .
ما در مقابل احساس خشم چهار تا راه داریم . اول ابراز خشم است . دوم تبدیل کردن ان به عصبانیت است . سوم اداره کردن خشم است . چهارم فرو خوردن خشم است . روزی که خشم شما فروخورده می شود ، خشم فروخورده پس از مدتی به دشمنی تبدیل می شود و در صورتی که با گذشت زمان شدیدتر بشود به تنفر تبدیل می شود .
این تنفر نسبت به سه تا موضوع و جنبه مطرح می شود . اول از خودمان متنفر می شویم . دوم از دیگران و سوم از کل زندگی و جهان و جهانیان تنفر پیدا می کنیم . حالا من مثل موجودی هستم که با یک بمب حرکت می کنم و در حالی که علیه دیگران است علیه خودم هم هست . بنابراین من وارد مرحله تنفر از خود و دیگران و جهان می شوم . نتیجه ان سه گرفتاری دیگر است . اول نوع بد و سنگین از افسردگی پیدا می شود . دوم نوع بد ازار دهنده ایی از اضطراب عصبی فلج کننده بدن که اضطراب و نگرانی پیدا می شود و سوم ان چیزی است که می گویند انفجار . خشم کوبنده ی ویرانگری که حتی کینه توزانه است بنام انتقام .
بنابراین بزرگترین اسیبی که در طول تاریخ به ما زده اند ، این توصیه های بیمارگونه ی غلطی بوده است که تنها برای کنترل ما و مالکیتی که بر ما داشته باشند انجام شده که خشم خود را فرو بخورید . امروز می دانیم تعریف دیگری افسردگی فرو خوردن خشم است .
بنابراین روزی که من خشم فروخورده دارم باید بدانم بتدریج من به موجود مضطرب و نگرانی تبدیل می شوم که این اضطراب و نگرانی باعث فلج شدن بدن و منشا بیماریها است . دوم من می رسم به افسردگی که نوع بدی هست که با خشم در امیخته شده است . سوم تبدیل به نوعی انفجار می شود که تا پای کشتن و کشته شدن ، انسان پیش می رود یا حداقل به ذهن او می رسد .
دکتر فرهنگ هلاکویی / برگرفته شده از گفتگوها در برنامههای تلویزیونی