پرورش هوش و روانشناسي كودكپرورش هوش و روانشناسي كودك، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

سایت تخصصی پرورش هوش و روانشناسی کودک نوانديشان اهواز

آموزش موضوع مرگ به کودکان

1393/1/22 13:42
5,372 بازدید
اشتراک گذاری

حسن تعبیرهایی ( "خوابیده " ،"به بهشت رفته " ، " پیش فرشته هاست" ) که در پاسخ سوالات کودکان درباره مرگ بکار میبریم ،در برابر ترس از مرگ در کودکان ، سنگرهایی به سستی کاغذند که فقط ...

***حسن تعبیرهایی ( "خوابیده " ،"به بهشت رفته " ، " پیش فرشته هاست" ) که در پاسخ سوالات کودکان درباره مرگ بکار میبریم ،در برابر ترس از مرگ در کودکان ، سنگرهایی به سستی کاغذند که فقط کودک را سردرگم میکنند ؛کودکان موضوع را نادیده نمیگیرند و همانطور که در مورد سوالات مربوط به مسائل جنسی هم صدق میکند ، به منابع اطلاعاتی دیگری روی می اورند که اغلب غیر قابل اطمینان و حتی وحشتناکتر از واقعیت است. ***بطور خلاصه شواهد قانع کننده ای وجود دارد که ثابت میکند کودکان مرگ را در سنین پائین کشف میکنند ،درمیابند زندگی در نهایت رو به نابودی است و این یافته را به خود نسبت میدهند و به اضطرابی شدید دچار میشوند.یکی از وظایف اساسی مراحل رشد در کودک کنار امدن با این اضطراب است که کودک از دو راه اساسی به ان میپردازد : الف-واقعیت مرگ و تجربه ذهنی و درونی خویش و همچنین درماندگی و ناتوانی خودش را در برابر مرگ انکار میکند لذا به دلیل خودشیفتگی و خودمداریش تصور استثنایی از خود پیدا کرده که آسیب پذیر نخواهد بود و هیچگاه نمیمیرد. ب-به آفرینش اسطوره های جاوید دست میزند یا با کمال خرسندی افسانه هایی را که بزرگسالان به او پیشکش میکنند میپذیرد و باور میکند که نیرو یا موجود خارجی وجود دارد ، که او را از سرنوشتی که در انتظار دیگران است ، نجات میدهد. ****در فرهنگ مذهبی با افسانه هایی راجع به بهشت یا بازگشت مردگان ، تخم انکار ، در همان کودکی در کودک کاشته میشود ، تا بعدها که کودک امادگی درک ان را پیدا کرد ، به تریج میزان واقعیت را افزایش دهند.البته حتی والدینی که مخالف خودفریبی بوده اند ، ان هنگام که با کودکی وحشت زده و مضطرب روبرو شدند ، نتوانستند از تسلا دادن به کودک حتی بصورت خلاف واقع سر باز زنند و کسی مثل " الیزابت کوبلر راس" که به شدت با شیوه های سنتی مذهبی در تعلیم افسانه هایی درباره بهشتت ، خدا و فرشتگان به کودکان مخالف بود ، وقتی کارش را به کودکانی که دلواپس مرگ خود یا والدینشان بودند شرح میدهد ، او نیز تسلایی مبنی بر انکار به کودک پیش کش میکند و به انها میگوید در هنگام مرگ انسان ها مانند پروانه ای تغییر شکل میدهند و به آینده ای سرشار از آسایش پا میگذارند، که در این حالت هم مشااهده میشود که آموزه های او تفاوت معنی داری با اموزه های مبتنی بر ایمان مذهبی سنتی ندارد. ***به هر حال میان رده های اموزگاران متخصص ، اختلاف شدیدی در موضوع اموزش مرگ به کودکان وجود دارد.انتونی توصیه میکند والدین درباره موضوع مرگ نزد کودکان منکر واقعیت شوند و در انکار موضوع مرگ همدست کودک شوند.این کار وظیفه والدین را سبکتر میکند و البته بعدها ممکن است والدین در معرض اتهام دروغگویی و غیر قابل اطمینان بودن قرار بگیرند و آشکارا سرزنش شوند ولی چاره ای نیست جز این پاسخ که : ان موقع قادر به درکش نبودی. ***راچلین میگوید :

نکته جالب این نیست که کودکان به دیدگاه بزرگسالان درباره پایان زندگی میرسند ،بلکه نکته جالب این است که چگونه بزرگسالان ،اعتقادات کودکی را برای همه عمر حفظ میکنند و چطور به راحتی به انها باز میگردند.آموزش موضوع مرگ به کودکان ***حسن تعبیرهایی ( "خوابیده " ،"به بهشت رفته " ، " پیش فرشته هاست" ) که در پاسخ سوالات کودکان درباره مرگ بکار میبریم ،در برابر ترس از مرگ در کودکان ، سنگرهایی به سستی کاغذند که فقط کودک را سردرگم میکنند ؛کودکان موضوع را نادیده نمیگیرند و همانطور که در مورد سوالات مربوط به مسائل جنسی هم صدق میکند ، به منابع اطلاعاتی دیگری روی می اورند که اغلب غیر قابل اطمینان و حتی وحشتناکتر از واقعیت است.

***بطور خلاصه شواهد قانع کننده ای وجود دارد که ثابت میکند کودکان مرگ را در سنین پائین کشف میکنند ،درمیابند زندگی در نهایت رو به نابودی است و این یافته را به خود نسبت میدهند و به اضطرابی شدید دچار میشوند.یکی از وظایف اساسی مراحل رشد در کودک کنار امدن با این اضطراب است که کودک از دو راه اساسی به ان میپردازد : الف-واقعیت مرگ و تجربه ذهنی و درونی خویش و همچنین درماندگی و ناتوانی خودش را در برابر مرگ انکار میکند لذا به دلیل خودشیفتگی و خودمداریش تصور استثنایی از خود پیدا کرده که آسیب پذیر نخواهد بود و هیچگاه نمیمیرد. ب-به آفرینش اسطوره های جاوید دست میزند یا با کمال خرسندی افسانه هایی را که بزرگسالان به او پیشکش میکنند میپذیرد و باور میکند که نیرو یا موجود خارجی وجود دارد ، که او را از سرنوشتی که در انتظار دیگران است ، نجات میدهد. ****در فرهنگ مذهبی با افسانه هایی راجع به بهشت یا بازگشت مردگان ، تخم انکار ، در همان کودکی در کودک کاشته میشود ، تا بعدها که کودک امادگی درک ان را پیدا کرد ، به تریج میزان واقعیت را افزایش دهند.البته حتی والدینی که مخالف خودفریبی بوده اند ، ان هنگام که با کودکی وحشت زده و مضطرب روبرو شدند ، نتوانستند از تسلا دادن به کودک حتی بصورت خلاف واقع سر باز زنند و کسی مثل " الیزابت کوبلر راس" که به شدت با شیوه های سنتی مذهبی در تعلیم افسانه هایی درباره بهشتت ، خدا و فرشتگان به کودکان مخالف بود ، وقتی کارش را به کودکانی که دلواپس مرگ خود یا والدینشان بودند شرح میدهد ، او نیز تسلایی مبنی بر انکار به کودک پیش کش میکند و به انها میگوید در هنگام مرگ انسان ها مانند پروانه ای تغییر شکل میدهند و به آینده ای سرشار از آسایش پا میگذارند، که در این حالت هم مشااهده میشود که آموزه های او تفاوت معنی داری با اموزه های مبتنی بر ایمان مذهبی سنتی ندارد. ***به هر حال میان رده های اموزگاران متخصص ، اختلاف شدیدی در موضوع اموزش مرگ به کودکان وجود دارد.انتونی توصیه میکند والدین درباره موضوع مرگ نزد کودکان منکر واقعیت شوند و در انکار موضوع مرگ همدست کودک شوند.این کار وظیفه والدین را سبکتر میکند و البته بعدها ممکن است والدین در معرض اتهام دروغگویی و غیر قابل اطمینان بودن قرار بگیرند و آشکارا سرزنش شوند ولی چاره ای نیست جز این پاسخ که : ان موقع قادر به درکش نبودی. ***راچلین میگوید : نکته جالب این نیست که کودکان به دیدگاه بزرگسالان درباره پایان زندگی میرسند ،بلکه نکته جالب این است که چگونه بزرگسالان ،اعتقادات کودکی را برای همه عمر حفظ میکنند و چطور به راحتی به انها باز میگردند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سحر
26 فروردین 93 4:54
سلام و خسته نباشيد آدرين در هفت ماهگي پدرش را بر اثر تصادف از دست داده و الان بزرگ شده كلمه بابا را مي شنوه براش معني يكي رئيس و بزرگتر را ميده با اينكه خاطره ايي از پدر نداره به زودي از من سوال ميكنه كه باباش كجاست چه جوابي بايد بدم ممنون و سپاسگزارميشم راهنماييم كنيد
زهره یوسفی روانشناس كودك
پاسخ
دوست عزیز چون کودک در این سن هنوز درکی از مرگ نداره کمی این مفهوم رو به او ابلاغ کردن مشکل است . اماکودک را پیش یک روانشناس کودک ببرید بهتر است