پرورش هوش و روانشناسي كودكپرورش هوش و روانشناسي كودك، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

سایت تخصصی پرورش هوش و روانشناسی کودک نوانديشان اهواز

هدف و هدفها

1392/10/15 12:35
6,384 بازدید
اشتراک گذاری

در چارچوب کمی دقیقتر شاید بتوان گفت که انسان موجودی است که اگرچه با ارزو اغاز می كند ، ولی انسان به ارزوها و خواسته هايش نمي رسد ...

در چارچوب کمی دقیقتر شاید بتوان گفت که انسان موجودی است که اگرچه با ارزو اغاز می كند ، ولی انسان به ارزوها و خواسته هايش نمي رسد . انسان موجودي است که در جهان محدود و مقید این جا به هدفهای خودش مي رسد و مقصود از هدفها این است که من و شما در حالی كه می دانیم که کجا هستیم ، می دانیم از چه راهی باید برويم تا به هدف مشخص و معینی برسیم . به بیان دیگر هدف قرار است تعریف بشود ، هدف قرار است تعیین بشود ، هدف قرار است که تمام پارامترهای خودش را از زمان و مکان گرفته یا هر چه محتوای ان هست را داشته باشد .بنابراین ما در زندگي خود به هدف هايمان ممكن است برسیم ، نه به ارزوهايمان ، نه به خواسته هايمان ، جهان منتظر این نیست که من و شما انتظار و توقعی داشته باشیم و ان را براورده كند .جهان قانون و مقررات خودش را هرگز بخاطر خواسته های من و شما دگرگون نکرده است. ولی به من و شما اجازه داده است که اگر انچه را که می خواهیم و ارزو می کنیم را به صورت هدفی در بیاریم و با تعریف مشخص و معین ان که تردیدی باقی نمی گذارد كه کجاست هست ، درست مثل اینکه شما بگوييد در اخر امسال مایل هستم که فرض کنید پنج هزار دلار یا پنج میلیون تومان پول در حساب بانکی داشته باشیم ، اینقدر مشخص و معین است.

ان زمانی که هدف را مشخص می کنیم احتمال رسیدن به ان هست .معلوم هست که برای رسیدن به هدف من و شما احتیاج به نقشه داریم ، یعنی انچه که بعنوان همه ی راههای رسیدن به هدف و بعد از ان این نقشه احتیاج به طرح دارد ، پلان ، به این معنا که یکی از دو راه را من و شما می پذیریم و انتخاب می کنیم و تصمیم می گیریم که برای رسیدن به هدفمان احتمالا از این راه خواهیم رفت و از این مسیر قدم برخواهیم داشت و معلوم است ان وقتی که به ان وقت و زمان را بدهيم ، یعنی به طرح یا پلان ان زمانی که من و شما وقت و یا زمان را اضافه می کنیم حالا ترکیبی بوجود مي اورد ، یعنی نقشه و طرح و برنامه ، که این اخری برنامه است ، که ما در اصطلاح ان را بعنوان استراتژی می شناسیم . بنابراین وقتی صحبت از استراتژی شما چه هست ، پاسخ این هست که استراتژی که من از میان همه ی راههای رسیدن به هدفم که نقشه هست ، یکی را که بعنوان طرح و برنامه یا دو تا هست را برگزيده ام و ان زمانی که عامل وقت و زمان را مشخص می کنم که از چه زمانی کار را اغاز خواهم کرد ، ان زمان است که استراتژی در حقیقت بوجود امده است . یعنی من نقشه و طرح و برنامه را دارم ، و معلوم است که همیشه با اغاز کار و پایان کار مساله به اخر می رسد ، به این معنا که من باید اغاز کنم ، حتی بسیاری از متخصصین معتقد هستند که این اغاز باید همان لحظه ي تصمیم گیری باشد . حداقل کاری که چند دقیقه ای هم شده است یا چند ساعتی هم شده است با توجه به اهمیت موضوع قدمهای اولیه باید برداشته بشود . نه اینکه از دوشنبه ی اینده و یا ماه اینده چنین می کنم .بلکه هر زمانی که شما هدفی را مشخص کردید ، استراتژی را داشتید ، کار باید همان موقع بلافاصله اغاز بشود هر اندازه قدم اول کوتاه و یا کوچک باشد و بعد تداوم و استمرار هست و رسیدن به ان هدف است . به این معنا که ما نمی توانيم فقط اغازگر خوبی باشیم ما قرار است که علاوه بر اغازگری ، پایان دهنده ی خوبی هم به کارها باشیم .

بسیاری از مردم هستند که اصولا ان پشتکار و ان تداوم و ان استمرار را در كارهايشان ندارند ، در حالی که به واقعیت جهان و یا واقعیات جهان نگاه می کنیم ، می بینیم جهان از ان کسانی است که با تدوام و استمرار به انجا که می خواستند و مایل بودند رسیدند ، به بیان دیگر بسیارند مردمانی که نه از یك شهر بخواهند به شهر ديگري بروند که فاصله ی ان صد کیلومتر یا صد مایل هست . اما از انجایی که پنج مایل رفته اند و بر گشتند و سه ماه دیگر باز دو مرتبه بیست مایل دیگر رفته اند و بر گشته اند و ای بسا دو ماه بعد ده مایل دیگر رفته اند و بر گشته اند ، ممكن است که هزار یا هزاران مایل رفته باشند ولی هرگز به انجا نرسیدند ، فقط کسانی به هدف خودشان رسیده اند که این تداوم و استمرار را داشتند ، یعنی این صد کیلومتر یا صد مایل را اغاز کردند و به پايان رساندند .به همین جهت هست که موضوع مهم در رسیدن به هدف ها ، اغاز و انجام یا انجام دادن کار و انجام کار و پایان کار است . و الا در بسیاری از مواقع خود اغاز گری یک اشتباه بزرگ است ان زمانی که امادگی و یا انگیزه برای رسیدن به هدفمان و تحقق هدفمان نداریم ، به همین جهت هست که شما به مردمان موفق و برنده دنیا اگر نگاه می کنید می بینید این افراد کسانی بوندند که اغاز کردند و کار را به پایان رساندند .

در اینجا نکته ی فوق االعاده مهم دیگری مطرح هست و ان است که بسیاری از مطالعاتی که در خصوص اندوختن و یا داشتن ثروت صورت گرفته است نشان مي دهد که افرادی که کاری را شروع می کنند و کار خوب است ، هرگز به خاطر کار بهتر کار خوب را رها نمی کنند . یعنی اگر من و شما انتخابی کردیم و انتخاب خوبی داشتیم و این انتخاب خوب را دیدیم که پیش می رود و مسایل و مشکلاتی که پیش بینی کردیم و داریم یا کمتر دارد یا از عهده حل انها بر می اییم ، بنابراین تحقق هدف ما ممکن خواهد بود . بسیار روشن هست که باید کار را تا اخر ادامه بدهيم و به هیج وجه بخاطر اینکه کار بهتری پیدا شده به سمت ان نرويم .برای بسیاری از مطالعات نشون می دهد در بسیاری از موارد ان کار بهتر نیست ، فقط ما در اینجا با مسایل و مشکلات و درد و رنج یک کار اشنا شدیم و تصویر و تصوری از پایان و نتیجه و خوبی کار دیگری داریم و چون این دو را با هم مقایسه می کنیم ، فکر می کنیم که داریم کار خوبی را انجام می دهيم ولی کار بهتری در مقابل ما است . و این شاخه به شاخه پریدن ها دلیل مشکلات بسیاری از مردمان است . یعنی هستند افرادی که به دلیل این تصور و تخیل که برخی اوقات هم ممكن است با واقعیت همخواني داشته باشد ، کار خوب را رها کرده اند و سراغ کار بهتر رفتند . ولی این افراد ظرفیت و زمینه ای دارند که حتی اگر کار بهتر باشد ، ممكن است ان را هم به دلیل یا بهانه ی کار بهتر از ان در وسط راه رها کنند و ای بسا ان موقع است که درگیر کاری بشوند که احتمالا خوب نخواهد بود .

بنابراین توصیه و پیشنهادی که در این زمینه و در اینگونه موارد می کنند این است که اگر کار خوبی را در مقابل خودتان دارید می توانيد کار خوب را به اخر برسانيد چون فرصتها و امکانات بعدی حتما برای شما فراهم خواهد امد و دلیلی ندارد که تصور کنید که فرصتی از دست می رود .چون این غالب اوقات نه با واقعیت ها می خواند و نه در حالی که با واقعیت می خواند ، این نوع نگاه به موضوعات و مسایل زندگی دیر یا زود ما را با اشکالات و اشتباهات بزرگی روبرو خواهد کرد . البته بسیار روشن هست که اگر من و شما در زندگي شرایطی را بوجود بیاریم و وضعیتی را در حقیقت داشته باشیم که کاری که اغاز کردیم با مسایل و مشکلات بد و نا مناسب روبرو شده باشد بسیار طبیعی هست که در چنین وضعیتی و اوضاعی حتما باید کار را متوقف کرد . معناش این نیست که با بازی و لجبازی بر سر تصمیم خودمان بمانيم . ولی ان زمانی که کار درست و مناسب می دانيم بهتر ان هست که به پایان برسانيم . بنابراین امید من این است که واقعا ارزویی دارید و خواسته ای دارید ان را به هدف تبدیل کنید ، استراتژی ان را یعنی نقشه و طرح و برنامه را مشخص کنید و بعدا با تمام نيرو ان را به اخر برسانيد و بعد از به اخر رساندن به سراغ کار دیگري برويد که این دلیل اصلی و اساسی موفقیت است .

دكتر فرهنگ هلاكويي / برگرفته شده از گفتگوها ، در برنامه هاي تلويزيوني

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)